1. شعرهای اقتصادی
- نابرده رنج گنج میسر نمیشود/ مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
- آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا!
- آسوده کسب که خر نداره/ از کاه و جوش خبر نداره!
- قطره قطره جمع گردد وانگهی دريا شود
- يا مكن با فيلبانان دوستی يا بنا كن خانهای در خور فيل
- گـرچـه برون ز رزق نتـوان خورد/ در طلــب کـــاهلی نشـــاید کـرد
- به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید
2. ضربالمثلهای اقتصادی
- آب از دستش نمیچکه
- آدم خوش حساب شریک مال مردمه
- سرکه مفت از عسل شیرینتره
- هیچ ارزونی بی علت نیست، هیچ گرونی بی حکمت نیست!
- یک سال بخور نون و تره، صد سال بخور نون و کره
- یک دست صدا نداره
- حساب حساب كا كا برادر
- هر چه پول بدی همون قدر آش میخوری
- جوجه را آخر پاييز میشمارند
- هر بذري را بكاری به همان اندازه برداشت میكنی
- آسيابي كه گندم نداره خودش را میفرسايد
- پول علف خرس نيست
- هر كه بامش بيش برفش بيشتر
- پولی كه از روی زمين پيدا میكنی هم بايد بشماری
- آفتابه خرج لحيم است
- از اسب افتاده، از اصل نيفتاده
- از اين نمد ما را كلاهیي نيست
- از سكه افتاد
- اگر سوزن خياط گم نمیشد روزی يك قبا میدوخت
- بوی كباب شنيده، اما نمیداند خر داغ میكنند
- پولش از پارو بالا میيرود
- حساب به دينار بخشش به خروار
- میفهمی يه من ماست چقدر كره دارد
- نانت را با آب بخور، منت آب دوغ مكش
- نان بر شال كسی گذاشتن
- نان در انبان كسی نهادن